شبكه هاي اجتماعي خارجي در صدر استفاده ايراني ها
آي تي من- در بخش اول اين نشست مسعود كوثري به برخي داده هاي «پيمايش ملي فرهنگ رسانه هاي اجتماعي در ايران» اشاره كرد و گفت: طبق اين پيمايش، ميزان استفاده از رسانه هاي خارجي بيشتر از رسانه هاي داخلي است؛ به گونه اي كه بيشترين ميزان ساعت استفاده از رسانه هاي داخلي، زير يك ساعت است در حالي كه براي رسانه هاي خارجي، از يك تا بيش از سه ساعت است. در اين پيمايش مواردي چون كيفيت پايين امكانات پيام رسان هاي داخلي، عدم اطمينان از امنيت اطلاعات شخصي و احساس آزادي بيشتر در شبكه هاي اجتماعي غيرايراني، به عنوان دلايل استفاده كمتر كاربران از رسانه هاي داخلي، عنوان شده است.
همچنين مطابق اين پيمايش، در بخش اطمينان از صحت اخبار و اطلاعات، پس از گويه هاي كسب اخبار از خانواده و دوستان، جست وجو در شبكه ها و رسانه هاي اجتماعي و جست وجو در اينترنت، صداوسيما منبع چهارم چك كردن صحت و درستي اخبار است. نتايج موج چهارم پيمايش ارزش ها و نگرش هاي ايرانيان كه در آبان 1402 انجام شده نيز، ميزان خيلي كم را با اعتماد 58درصد به اخبار صداوسيما نشان مي دهد. نتايج اين پيمايش هم نسبت به موج قبلي آن كه در سال 1394 انجام شده، نشان مي دهد ميزان اعتماد به صداوسيما نسبت به 8 سال پيش، كاهش چشمگيري داشته است. البته بايد گفت وضعيت پيچيده اي در اين خصوص در جامعه ايراني وجود دارد و بي اعتمادي به رسانه هاي داخلي لزوماً به معناي اعتماد به رسانه هاي خارجي نيست. به طور كلي در جامعه ايران بدبيني رو به گسترشي نسبت به شبكه هاي اجتماعي وجود دارد و به طوركلي، ميزان بي اعتمادي بالاست.
او با بيان اينكه آنچه در اين پيمايش ها مشاهده مي شود، برخلاف تجزيه وتحليل هاي رسمي از شبكه هاي اجتماعي است، افزود: مي توان گفت گرايش غالب در استفاده از شبكه هاي اجتماعي، خريد، سرگرمي و ... است نه لزوماً پيگيري اخبار و اطلاعات روز. با لحاظ بالابودن ميزان بي اعتمادي نسبت به شبكه هاي اجتماعي در حالت كلي، ميزان اين بي اعتمادي نسبت به شبكه هاي داخلي بيشتر و نسبت به روزنامه ها و صداوسيما، بيشتر از آن است. لذا مي توان گفت در اين فضا نمي توان مرجعيت رسانه اي ايجاد كرد. وضعيت رسانه اي ما ضعيف است و ما بايد ضمن واقع بين بودن، به دنبال تحليل هاي كيفي بيشتري در اين خصوص باشيم.
در ادامه محمدحسين ساعي فهم شيوه زيست ايراني ها در فضاي مجازي از طريق پيمايش ها را غيرقابل وصول دانست و ابراز داشت: در پژوهشي شخصي با عنوان «گفتمان شناسي نخبگان جمهوري اسلامي درباره فضاي مجازي» 5 گفتمان را بررسي كردم كه حتي يك گزاره مشترك نداشتند و اين يعني فضاي ذهني نخبگان راجع به فضاي مجازي بسيار از هم دور است. چند قطب فكري درباره فضاي مجازي در ايران شكل گرفته كه به شكل افراطي از هم جدا شده اند. به همين دليل ممكن است انجام پيمايش ها و پژوهش ها خيلي روشن كننده نباشد. ضمن اينكه سوالات و گزاره هاي اين پيمايش ها هم خيلي ساده هستند كه بعيد مي دانم بتوان با آن ها عمق آنچه كه در جامعه ايراني رخ داده و مي دهد را بتوان فهم كرد.
رييس دانشگاه سوره در ادامه فهم مفاهيم رسانه اي را ابتدا منوط به درك كلي از دنيا و پويش هاي آن دانست و گفت: ما سه گانه اي داريم كه از عصر خرد شروع شد، به عصر رمانتيك رسيد و هم اكنون در عصر لذت هستيم. مفاهيم رسانه اي ذيل اين سه گانه تطور يافته است. لذا ابتدا بايد دركي كلي از دنيا داشته باشيم و بعد مسائل را تحليل كنيم. جامعه امروز با جامعه 200 سال قبل قابل مقايسه نيست و همه چيز از انسان، فرهنگ، اقتصاد و ... تغييرات بنيادي داشته است. امروز جامعه همه چيز را بر اساس لذت مي سنجد. همانطور كه در اين نظرسنجي ها بود، درصد خيلي كمي از رسانه براي اخبار استفاده مي كنند. افراد براي لذت سمت رسانه مي روند. اين مسئله عمق زيادي دارد كه در تحقيقات پيمايشي نمي توان آن ها را فهم كرد. شايد لازم باشد ابتدا پيمايش هاي كيفي مردم شناسانه سنگيني براي يافتن شيوه هاي مصرف و كشف مباحث مربوط به لذت انجام دهيم.
او با بيان اينكه نيازمند رسيدن به نقاط مورد وفاق در عرصه فضاي مجازي هستيم، خاطرنشان كرد: بايد چند گزاره را به ميان آوريم كه نخبگان فارغ از قطبيدگي ها روي آن اجماع كنند، سپس آن ها را گسترش دهيم تا در نهايت به موضوع مرجعيت در عرصه رسانه و اعتماد برسيم؛ چراكه اعتماد يا براي همه است يا براي هيچ كس.
حسين حسني، عضو هيئت علمي پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، سخنران بعدي اين نشست ضمن اشاره به عدم امكان فهم و صورتبندي لايه هاي زيرين فرهنگ ايراني از طريق پيمايش ها، درباره سياستگذاري پيام رسان هاي اجتماعي طي دهه 90 به ايراد سخن پرداخت و اظهار داشت: حكومت بنا به دلايل گوناگون تلاش كرده پيام رسان هاي بومي را جايگزين پيام رسان هاي خارجي كند اما نتيجه «پيمايش ملي فرهنگ رسانه هاي اجتماعي در ايران» نشان مي دهد به رغم تلاش هاي صورت گرفته هم چنان پلتفرم هاي واتساپ، تلگرام و اينستاگرام در ايران در صدر استفاده هستند. عمده ترين سياست هايي كه دولت براي كشاندن كاربران ايراني به سمت پيام رسان هاي داخلي داشته، تعرفه ترجيحي و فيلترينگ بوده است. مطابق تعرفه ترجيحي، كاربران در پيام رسان هاي داخلي، هزينه كمتري پرداخت مي كنند. جالب اين است كه طبق يك نظرسنجي انجام شده با 1500 نفر مصاحبه شونده، 60 تا 70 درصد از اين تعرفه خبر نداشتند.
وي افزود: سياست ديگر، فيلترينگ و بستن پيام رسان هاي خارجي بوده كه عملاً جواب نداده است! مطابق يافته هاي اين پيمايش، ازجمله دلايل مهم عدم گرايش كاربران به استفاده از پيام رسان هاي داخلي، كيفيت پايين امكانات پيام رسان هاي داخلي، عدم اطمينان از امنيت اطلاعات شخصي و احساس آزادي بيشتر در شبكه هاي اجتماعي غير ايراني، عنوان شده است. اين نكته قابل انكار نيست كه پيام رسان هاي داخلي امكانات ضعيفي دارند كه يكي از نمونه هاي آن نبود امكان تماس تصويري در ايتا بود كه به تازگي به آن افزوده شده است. درخصوص مسئله حفاظت از حريم خصوصي افراد نيز، بيش از دو دهه است كه هيچ قانوني براي آن وجود ندارد. درباره مورد سوم هم بايد گفت كه كاربران به دنبال ارتباطات جهاني و بودن در يك زيست جهاني هستند؛ از اين رو نمي توان آن ها را محدود كرد كه حتماً در پيام رسان هاي داخلي باشند.
وي در پايان افزود: بين آرمان ها و سياستگذاري هاي ساده انگارانه كساني كه به دنبال كشاندن افراد به پيام رسان هاي داخلي هستند و زيست روزمره كاربران و واقعيت هاي جامعه، تعارض وجود دارد و تا زماني كه اين دو به هم نزديك نشوند، نمي توان يك پيام رسان فراگير بومي داشت كه همه را زير چتر خود بياورد.
در پايان اين نشست مجتبي صمدي، رييس پژوهشكده ارتباطات پژوهشگاه از نبود مرجعيت رسانه اي براي صداوسيما به عنوان يك چالش جدي ياد كرد و گفت: پيمايش هاي مختلفي از جمله همين «پيمايش ملي فرهنگ رسانه هاي اجتماعي در ايران» نشان مي دهند كه صداوسيما براي جامعه ما مرجعيت خبري ندارد و اگر دولت يا حاكميت بخواهد رويدادهاي خود را به اطلاع مردم برساند، نمي تواند صرفاً از طريق اين سازمان اقدام كند. يكي از نكات قابل تأمل كه درخصوص تغيير مرجعيت رسانه اي در حال بروز است، تغيير در مصرف رسانه هاست. در جامعه ايران رسانه اي مانند اينستاگرام با 49/6 درصد براي بازه سني 15 تا 29 سال مرجعيت رسانه اي پيدا كرده و عملاً گوي سبقت را از صداوسيما با 47/2 درصد ربوده است. يكي ديگر از نكات قابل تأمل، پاسخي است كه به سوالي مبني بر نيت قدرت طلبي كشورها از ابزاركردن رسانه هاي اجتماعي داده شده است كه 49/1 درصد موافق و 51/9 درصد مخالف آن بودند. اين نشان مي دهد در جامعه ايران در فضاي رسانه هاي اجتماعي، انگاره خاص و قطبيت و دوگانگي به وجود آمده كه نيازمند ايجاد باب گفت وگويي در اين زمينه است.