روابط عمومیهای سنتی در سازمانها نقش تبلیغاتی و انجام پاره ای از امور فرهنگی را عهده دار هستند و به علت نبود استراتژی و برنامه منسجم و منظم و نداشتن چشم انداز مشخص به روزمرگی غلتیده اند.
اهمیت جایگاه روابط عمومی در عصر ارتباطات و در دورانی که اطلاعرسانی در تمام عرصهها پیشتاز است، دوچندان شده، بهگونهای که موفقیت سازمانها، ادارات و شرکتها و دوام شان در عرصهها و فعالیتهای تخصصی به عملکرد روابط عمومیهای آنها وابسته است.
برای اینکه یک اندیشه به واقعیت بپیوندد باید برنامه ای وجود داشته باشد و هنگامی که یک برنامه توسعه مییابد باید با افرادی که درگیر اجرای آن هستند ارتباط برقرار شود. در این زمینه ارتباطات فرآیند انتقال و دریافت اطلاعات تعریف میشود. ارتباطات نقطه آغاز کلیه وظایف مدیریتی است. بدون ارتباطات، برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل مقدور نیست زیرا درک اطلاعات و انتقال آنها ممکن نیست ( دکتر ایله ای ).
کارکردی اطلاع رسانی در روابط عمومی: پرداختن به آن بخشی از دانش که به تولید، گردآوری، سازماندهی، ذخیره، بازیابی، ترجمه و انتقال اطلاعات مربوط می شود. اطلاع رسانی، رسالت اصلی روابط عمومی در سازمانها می باشد و اگر این مهم را با توان بالا انجام ندهند جایگاه روابط عمومی کمرنگ و بی اثر می گردد.
کارکرد افکارسنجی در روابط عمومی: افکار سنجی اجرای اقدامات و تلاش های سازمان یافته برای نشان دادن عقاید مردم نسبت به یک موضوع در یک محل خاص و در یک مقطع زمانی معین می باشد و نتیجه آن نشان می دهد که افراد به چه دلیلی عقیده خاصی را پذیرفته اند و با چه شدت و قوتی از آن پشتیبانی می کنند.
یکی از مهمترین اقدامات روابط عمومی توجه به افکار عمومی است زیرا روابط عمومی حلقه میان سازمان و قشرهای مردم و مخاطبین تلقی می شود که با شناخت نیازها، مسائل، پیچیدگی های موجود در سازمان خود و انتخاب موضوع صحیح با اتصال به یک مرکز نظر سنجی قوی و پخته تر کردن محورها با متخصصین مراکز نظر سنجی و انجام آن در تمام زمینه های کاری در بخش های اداری، اجرایی، علمی، فرهنگی و اجتماعی به یک ابزار کاربردی دست یافته و نتایج مربوط به هر قسمت را به مسؤل مربوطه جهت بهبود اوضاع انجام دهد.
سنجش افکار عمومی وظیفه اصلی روابط عمومی است. در این قسمت روابط عمومی با شناسایی نقاط بحرانی و مسئله ساز هر سازمان و تحلیل موضوع و انتقال به موقع آن به مدیریت می تواند نقش کمک کننده در مهار بحران داشته باشد. مطالعه افکار عمومی و شناخت آنها از قرنها پیش مورد توجه سیاستگذاران بوده است.
امروزه نظر سنجی تبدیل به یکی از متداول ترین شیوه های شناخت افکار عمومی شده است و به همین منظور هزاران مرکز نظرسنجی در دنیا مشغول به فعالیت می باشند؛ در کشور ما نیز مراکز تحقیقاتی معتبری به نظرسنجی می پردازند. روابط عمومی ها نیز می توانند کار نظرسنجی و افکار سنجی سازمان های خود را به این شرکت ها و موسسات معتبر واگذار نمایند..
کارکرد تبلیغات در روابط عمومی: با تعیینسیاستهای خاص برای ساماندهی افکار عمومی در زمینه معرفی یک محصول یا خدمت باید سه اصل زیر را به عرصه اجرا در آورد:
- معرفی
- تکرار نام و اعلام ویژگی ها و خصوصیات
- وفاداری به نام
اما آنچه در این زمینه فعالیت را دشوار میسازد، آن است که در جامعه امروز ما به دلیل عدمشناخت و آگاهی از مقوله تبلیغات از سوی افکار عمومی، این واژه بار منفی به خود گرفته است. سازمانها "تبلیغات" را معادل "هزینه" ارزیابی میکنند. حال آنکه تبلیغات چنانچه در مسیر واقعی خود و بر مبنای اصول علمی حرکت کند، به نوعی سرمایه گذاری تبدیل میشود، که روابط عمومی ها باید از این بخش به درستی در جهت پیش برد اهداف سازمان و برند سازی استفاده نمایند.
با نگاه اجمالی به این سه مقوله اطلاع رسانی، افکار سنجی و تبلیغات(برند سازی) می توانیم به این نتیجه برسیم که سه گانه مذکور، مسیر موفقیت هر روابط عمومی را هموار خواهد نمود و اگر روابط عمومی بخواهد حرفه ای عمل نماید و از قافله پیشرفت و توسعه عقب نماند باید در ابتدای امر مقوله اطلاع رسانی را جدی بگیرد زیرا اطلاع رسانی جوهره اصلی و شناسنامه فعالیت روابط عمومی می باشد و می توان این ادعا را مطرح کرد که روابط عمومی بدون اطلاع رسانی و خبر خالی از هویت است.
در مقوله بعدی افکار سنجی قرار دارد که بازوی اصلی روابط عمومی در مدیریت بحران و جلو گیری از بی ثباتی در سازمان است. اگر روابط عمومی بخواهد جایگاه اصلی خود را در سازمان داشته باشد باید بتواند در مواقع حساس کمک رسان مدیریت سازمان باشد و از شروع بحران های احتمالی جلوگیری کند و در انتها بقای برند هر سازمان بستگی به تبلیغات و نگرش روابط عمومی آن سازمان دارد به گونه ای که اگر در تشکیل کمپین های تبلیغاتی ثابت قدم باشیم می توانیم نام و نشان سازمان را گسترش داده و در غیر این صورت از برند مجموعه چیزی نخواهد ماند.